زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه
 

جامع التواریخ (تاریخ اسماعیلیان و فاطمیان‌)





«جامع التواریخ (قسمت اسماعیلیان و فاطمیان)»، تالیف رشیدالدین فضل الله همدانی از معاصرین و یاران خواجه نصیرالدین طوسی بوده است. جامع التواریخ تاریخ عمومی جهان است و شاید به توان گفت که بهترین کتابی که به زبان فارسی درباره اسماعیلیان نوشته شده، همین بخش از جامع التواریخ است.


۱ - ساختار کتاب



نویسنده بنای کتاب را بر دو قسم، مشتمل بر یک مقدمه و سیزده فصل نهاده است. نویسنده در پیش گفتار انگیزه اش از نگارش کتاب را معرفی افکار و آرای صحیح و ناصحیح اسماعیلیه دانسته است و بنا دارد: «بعضی از احوال و افعال خیر و شر ایشان در آن یاد کند تا افکار را اعتباری و انظار را یادگاری باشد و از مطالعه آن فواید بی اندازه و عواید بی قیاس اقتباس نمایند».

۲ - گزارش محتوا



خواجه رشیدالدین، وزیر غازان خان و الجایتو بوده است و این کتاب بزرگ را به دستور آن‌ها نوشته است.
وی در مقدمه کتاب تاریخچه مختصری از روند خلافت و امامت در اسلام تا زمان امام جعفر صادق علیه‌السّلام بیان کرده است. سپس به نقل از منابع فرقه اسماعیلی به نام فرزندان آن حضرت که اسماعیل بزرگ‌ترین آن‌ها بود، اشاره کرده و دلیل انکار امامت اسماعیل، پس از صدور نص از سوی امام صادق علیه‌السّلام را شراب خواری اسماعیل دانسته است. طایفه کیسانیه به اسماعیل ایمان آوردند و از فرقه شیعه جدا شدند و چنین حجت آوردند که: «جعفر امام معصوم است و او نص بر اسماعیل کرد، پس اصل نص نخستین است؛ و بدا بر خداوند روا نباشد؛ و امام خود آن چه کند و فرماید جمله حق باشد؛ اسماعیل را از شراب خوردن در امامت نقصان و خلل نباشد». این طایفه را برای انتساب به اسماعیل، «اسماعیلی» و از آن جا که معتقدند عوام را بر ظاهر لفظ اطلاع است و خواص را بر باطن تاویل وقوف است، «باطنی» گویند.

۲.۱ - محتوای قسمت اول


قسم اول کتاب با ذکر خلافت القائم بامرالله که دومین خلیفه فاطمی است، آغاز شده است. سرگذشت تاسیس حکومت فاطمیان توسط مهدی پدر القائم در مقدمه کتاب آمده است. او در سال در بغداد و به قولی در «سلمیه» به دنیا آمد. مهدی با لباس بازرگانان وارد مصر شد و در مغرب امر خود را آشکار ساخت و خلق بسیاری وی را پیروی نمودند تا آن که رفته رفته نیرومند شد، سپس به سرزمین قیروان رفته شهری در آن جا بنا کرد و آن را «مهدیه» نام نهاد و همان جا اقامت گزید و بلاد مغرب و افریقا و همه ی آن نواحی را تصرف کرد؛ سپس اسکندریه را تصاحب نمود و خراج آن جا و قسمتی از صعید را دریافت کرد، آن گاه در سال ۳۲۲ ق درگذشت. پس از او، خلفای فاطمی یکی پس از دیگری خلافت را به عهده گرفتند تا آن که نوبت به العاضد بامرالله، آخرین خلیفه ی ایشان رسید.
اصالت نسب عبیدالله المهدی و فاطمیان مصر که خود را از فرزندان اسماعیل دانسته و نسب خود را به فاطمه دخت رسول خدا می‌رسانیدند، مورد گفتگوی علمای تاریخ قرار گرفته و بسیاری از ایشان در نسب آنان تردید کرده‌اند.

۲.۲ - تاریخ عبیدالله مهدی


نویسنده در ذکر تاریخ عبیدالله مهدی، پس از ذکر روایات مختلف گوید: «و این همه روایات و اقوال زعم اهل سنت و جماعت است در انتساب مهدی، غالب ظن آن است که این همه مواضعه ی عباسیان است و نصب ایشان است از بهر آن که ما را بر ترتیب این بینتی واضح است به آن که می‌دانیم که ایشان قصد منصب عباسیان می‌کردند و عباسیان قصد استیصال ایشان، و چون با ایشان چیزی به دست نداشتند، چاره‌ای نداشتند؛ مگر آن که در نسب ایشان طعن کنند تا مسلمانان در مجالس و محافل و انجمن‌ها بازگویند و بر زبان‌ها مقدوح و ملوم و مذموم باشند، بر چشم‌های مردم خوار و ذلیل گردند و رغبت به دعوت ایشان نکنند».
[۱] جامع التواریخ، اسماعیلیان و فاطمیان،فضل الله همدانی،متن،ص۱۶.


۲.۳ - سرگذشت حسن صباح


مقدمه قسم دوم، به سرگذشت «حسن صباح» اختصاص دارد. نسب او از قبیله حمیر از پادشاهان یمن بوده است. از حسن صباح در کتب اسماعیلی با عنوان «سیدنا» یاد شده است.
[۲] جامع التواریخ، اسماعیلیان و فاطمیان،فضل الله همدانی،متن،ص۷۹.
در اولین فصل کتاب چگونگی جلوس وی بر قلعه الموت و پذیرش دعوت او بیان شده است.حسن صباح، به خاندان آل علی علیه‌السّلام فخر و مباهات می‌کرد؛ ولی نباید فراموش کرد که فاطمیان از نظر نحوه حکومت و معیشت دست کمی از عباسیان نداشتند. اگر حسن صباح خلیفه فاطمی را جانشین واقعی پ یامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم می‌دانست، در مقابل علمای اهل سنت هم خلیفه عباسی را رییس معنوی مسلمین تلقی می‌کردند.
اسماعیلیان، از سویی خود را طرفدار فلسفه و آزادی فکر و اندیشه مشهور نموده بودند؛ ولی از سویی دیگر در نشر و گسترش اعتقادات و نظرات خویش سخت پافشاری می‌نمودند و متعصبانه رفتار می‌کردند، و حتی مخالفین افکار و معتقدات خود را تهدید می‌نمودند. ایجاد وحشت و هراس در بین مردم از روش و شیوه‌های شناخته شده، اسماعیلیان بود، به گونه‌ای که بسیاری از شخصیت‌های علمی را که مخالف عقیده و مرام آنان بودند با قتل و ترور از میان برداشتند.
از فصل پنجم تا پایان جلد دوم، به حکومت «کیابزرگ امید» و فرزندش محمد تا زمان داعی هشتم رکن الدین حسن پرداخته شده است.
درباره تاریخ سیاسی اسماعیلیان، کتاب‌های فراوان نوشته‌اند و در تاریخ‌های عمومی اسلامی درباره آن‌ها بحث شده است. در تاریخ جهانگشای جوینی، تاریخ وصاف،احسن القصص ، مجمع الانساب شبانکاره‌ای،مجالس المؤمنین شوشتری و... ذکر آن‌ها هست. کتاب‌های عربی نیز در این زمینه فراوان است.

۲.۴ - روش تألیف کتاب


طرز کار خواجه رشید در تدوین جامع التواریخ، خواه خود به تالیف آن پرداخته باشد یا کسانی زیر دست او و به راهنمایی او این کار را انجام داده باشند، گویا این بوده که متن‌های عربی یا فارسی خوانده و از آن‌ها گزینش می‌شده است. گاهی هم با اندک تغییری عبارات دیگران در این کتاب می‌آمده است. آقای احمد آتش در دیباچه چاپ بخش غزنویان نوشته است که خواجه رشید در تالیف آن از تاریخ یمینی استفاده نموده است و میان این کتاب و تواریخ العالم احمد بن محمد بخادی شباهت بسیار است. آقای محدث هم در حاشیه آثار الوزراء روشن نموده که میان مکاتیب رشیدی، اثر دیگر خواجه رشید، و این اثر پیوند و ربطی کامل است.گویا در آن زمان نقل مطالب از دیگر کتب بدون ذکر ماخذ رایج بوده است. از نام کتاب هم بر می‌آید که کتاب مجموعه‌ای است، از تواریخ رسمی و متداول وقت و نویسنده قصد داشته است که اطلاعات تاریخی زمان را یک جا گرد آورد و در دسترس مردم بگذارد. گویا از همین روی بود که دانشمندان از این کتاب و کارهای دیگر خواجه رشید ستایش‌ها کرده‌اند.

۲.۴.۱ - رعایت امانت در نوشتن


نویسنده، در نگارش کتاب رعایت کمال امانت را کرده است و تنها به آن چه اهل سنت و مورخان رسمی نوشته‌اند، اعتماد نکرده، بلکه از نوشته‌های اسماعیلیان، مانند دستورالمنجمین و تاریخ رییس حسن صلاح منشی بیرجندی شاعر و روایت دهخدا عبدالملک فشندی نیز بهره برده است.
آن چه که جای دقت و بررسی دارد، این است که مبانی اعتقادی و حکومتی اسماعیلیه از نظر « امامت » محل تامل فراوان است و باید مورد ارزیابی قرار گیرد، زیرا با آن که اسماعیل، فرزند امام جعفر صادق علیه‌السّلام ، در زمان حیات پدر بزرگوارش بدرود حیات گفته و همه مردم مدینه شاهد و ناظر این حادثه بوده‌اند، چگونه اسماعیلیه انکار امامت موسی بن جعفر علیه‌السّلام نموده و نظر امام معصوم را در این زمینه پذیرا نشدند.
این نکته نیز گفتنی است که اسماعیلیه پیشوایان خود را « امام قائم » نامیده و لذا امام دوازدهم (قائم آل محمد عج) را انکار می‌نمودند. آنان امامت را در افرادی قرار می‌دادند که معصوم و مصون از خطا نبوده‌اند.

۳ - وضعیت کتاب



فهرست مطالب کتاب در ابتدا و فهرست تعدادی از کتاب‌ها درباره باطنیان، فهرست مآخذ تصحیح متن و اعلام در انتهای اثر آمده است. پاورقی‌های ارزشمندی نیز به قلم مصحح تحت عنوان یادداشت‌هایی چند آمده است.

۴ - پانویس


 
۱. جامع التواریخ، اسماعیلیان و فاطمیان،فضل الله همدانی،متن،ص۱۶.
۲. جامع التواریخ، اسماعیلیان و فاطمیان،فضل الله همدانی،متن،ص۷۹.


۵ - منبع


نرم افزار تاریخ اسلامی ایران،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.


رده‌های این صفحه : کتاب شناسی | کتب تاریخ ایران




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.